ماجرای عجیب جوان تحصیلکردهای که همکار سارقان شد | خودم مالباخته بودم؛ تبدیل به مجرم شدم
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۲۲۵۰
به گزارش همشهری آنلاین، از چند روز قبل، مأموران پلیس پایتخت در جریان گوشیقاپیهای سریالی از سوی باندی قرار گرفتند که اعضای آن سوار بر موتور میشدند و پس از نزدیکشدن به طعمه خود، گوشیهایشان را میقاپیدند.
اعضای این گروه وقتی هوا رو به تاریکی میرفت، در مناطق شمال و غرب تهران پرسه میزدند و نقشه سرقتهایشان را اجرا میکردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به این ترتیب مأموران پلیس هر دو جوان موتورسوار را پس از واژگونی موتورشان دستگیر کردند و در بازرسی از جیب و کیف آنها تعداد زیادی گوشی موبایل کشف شد که مشخص بود سرقتی هستند.
نقش عجیب یکی از اعضای بانددو جوان دستگیرشده پس از انتقال به اداره آگاهی تهران اعتراف کردند که گروهشان ۵ عضو دارد که ۴ نفرشان سارق هستند و نفر آخر وظیفه عجیبی بر عهده دارد. او رابط بین سارقان و مالخر بود؛ یعنی گوشی سرقتی را تحویل مالخر میداد و پولش را میگرفت.
در ادامه بررسیها مشخص شد که اعضای این گروه هرازگاهی در پارکی که پاتوقشان بود، دور هم جمع میشدند و نقشه سرقتهایشان را میکشیدند. سپس در قالب گروههای دونفره راهی سرقت میشدند و بعد دوباره دور هم جمع میشدند تا این بار گوشیهای سرقتی را تحویل نفر آخر باند بدهند و او همان رابط میان سارق و مالخر بود.
اعضای این گروه، انگیزه خود از سرقتهای سریالی را مشکلات مالی و بدهی عنوان کردند و با اطلاعاتی که آنها در اختیار تیم تحقیق قرار دادند، متهمان دیگر باند نیز در عملیاتی جداگانه دستگیر شدند. اعضای این گروه با قرار قانونی در اختیار پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.
گفتو گو همکاری مالباخته با دزداناما نفر آخر گروه که نقش عجیبی به عهده داشت و رابط میان سارق و مالخر بود، پسری جوان و تحصیلکرده است که هیچگونه سابقهای در پروندهاش ثبت نشده و تازهکار محسوب میشود. او میگوید خودش به دام سارقان موبایلقاپ گرفتار شده و تصمیم گرفته با آنها همکاری کند اما فکرش را هم نمیکرده که به این زودی دستگیر شود.
چه شد که جوان تحصیلکرده تبدیل به یک مجرم شد؟
خودم هم هنوز باورم نمیشود که اینجا هستم و دستبند اتهام بر دستانم زده شده است. من سالها با آبرو زندگی کردم، زحمت کشیدم، درس خواندم و شغلی انتخاب کردم که به آن علاقه داشتم اما یک تصمیم اشتباه و غلط باعث شد که مسیر زندگیام تغییر کند و بیآنکه به عواقبش فکر کنم، راه خلاف را انتخاب کردم. راستش خودم به دام سارقان گرفتار شدم و در یک لحظه تصمیم گرفتم با دزدانی که مرا سوژه قرار داده بودند همکاری کنم. با خود گفتم من هم دست به خلاف بزنم تا پولدار شوم اما نه تنها به ثروت نرسیدم بلکه آبرویم هم رفت و حالا باید جوانیام پشت میلههای زندان سپری شود.
یعنی خودت طعمه دزدان بودی؟
بله، خودم یک مالباخته بودم که به جای شکایت و رفتن به اداره پلیس، تصمیم اشتباه گرفتم. من عکاس و تصویربردار مجالس هستم. لیسانس دارم و در این رشته درس خواندهام. یک شب که برای عکاسی و فیلمبرداری به باغی در غرب تهران رفته بودم، هنگام خروج از آنجا دزدان موتورسوار موبایلم را قاپیدند؛ موبایل گرانقیمتی که آن را قسطی خریده بودم. آنقدر زنگ زدم تا سارقان جوابم را دادند. التماسشان کردم که گوشیام را پس بدهند. به دروغ گفتم داخل گوشی، اطلاعات محرمانه دارم و حاضرم حتی پول بدهم تا گوشی را برگردانند. آنها قبول کردند که در ازای تحویل گوشی، پول میگیرند و چنانچه پای پلیس را به ماجرا باز کنم من را میکشند. آن روز رفتم سر قرار با دزدان و گفتم پولی ندارم اما حاضرم با آنها همکاری کنم و خودم هم تبدیل به یک مجرم شوم.
چرا سرقت را انتخاب نکردی؟
من که خلافکار نبودم! مطمئن بودم که نمیتوانم دست به سرقت بزنم. میدانستم در نخستین سرقت گیر خواهم افتاد. حتی یک بار هم ترک موتور دزدان نشستم اما به محض اینکه آنها طعمهای را شناسایی میکردند، دستوپای من شروع میکرد به لرزیدن و نمیتوانستم سرقت کنم. به آنها گفتم میتوانم موبایلهای سرقتی را از آنها بگیرم و تحویل مالخرها بدهم. آنها گوشیهای سرقتی را در اختیارم قرار میدادند و من تحویل مالخران میدادم و پولم را میگرفتم.
درآمدت خوب بود؟
نه در حدی که تصورش را میکردم. درآمد من بستگی به کار سارقان داشت؛ هرچه گوشی موبایل بیشتری تحویلم میدادند دستمزد بالاتری گیر من میآمد. درواقع اگر سارقان، گوشیهای بیشتری سرقت میکردند درآمد من هم به همان نسبت بیشتر میشد.
انگیزهات چه بود؟
بدهی داشتم و کار تصویربرداری هم مداوم نبود. یک ماه خوب کار میکردم اما ماه بعد کار خوابیده بود و درآمدی نداشتم. با وجود این، هرچه بود، پولش حلال بود و راهش درست. نباید این اشتباه را مرتکب میشدم و با آبرویم بازی میکردم.
چند وقت است که با سارقان کار میکنی؟
حدود دو سه ماهی میشود اما فکرش را نمیکردم به این سرعت لو برویم و دستگیر شوم. سارقان به من قول داده بودند که اگر دستگیر شوند، من را لو نخواهند داد اما خب روی قول یک دزد که نمیشود حساب کرد!
کد خبر 726338 منبع: روزنامه همشهری برچسبها خبر مهم سارق - سرقت حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: خبر مهم سارق سرقت حوادث ایران اعضای این گروه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۲۲۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بوفون: در یک قدمی بارسلونا بودم؛ هدفم از بازگشت به یوونتوس، قهرمانی در لیگ قهرمانان بود
سنگربان سابق آتزوری فاش کرد که در چندین مقطع، به جدایی از یوونتوس نزدیک بودهاست
طرفداری | جانلوییجی بوفون، اسطوره فوتبال ایتالیا و باشگاههای یوونتوس و پارما در مصاحبه با ریپابلیکا، صحبتهای جالب توجه و خواندنیای را مطرح کرد که شرح گفتههای او را در این بسته میخوانید:
شخصیت منحصر به فرد تو در دوران بازیگریبزرگترین تخلف من در زندگی این بود که هیچوقت راه آسانتر و معقولانهتر را انتخاب نکردم، بلکه همیشه راههای دشوارتر را ترجیح دادم. به عبارت دیگر، سعی کردم همیشه به ارزشهای خودم احترام بگذارم، حتی اگر از دید دیگران دیوانه خطاب میشدم. من میخواستم جاهطلبیهای شخصی خودم را با دیدگاهی عاشقانه نسبت به فوتبال ترکیب کنم. همین موضوع، اساس مهمترین تصمیمات دوران فوتبال من بودند: از رفتن با یوونتوس به سری بی گرفته تا بازی برای پارما در همین لیگ. در کل، من عاشق افرادی هستم که به قوانین احترام میگذارند، بدون اینکه از اصالت افکار خود چشمپوشی کنند؛ خودم هم سعی کردم همینگونه باشم.
کدام تیمهای مطرح تو را میخواستند؟در سال ۲۰۰۱ نزدیک بود که با رم قرارداد امضا کنم و تنها توافق بر سر جزییات باقی ماندهبود. بعد از رم، بارسلونا به سراغ من آمد و توافق اولیه هم بین ما حاصل شد اما در نهایت راهی یوونتوس شدم. در سال ۲۰۰۵ یک تیم بزرگ در خارج از ایتالیا من را میخواست اما تصمیم گرفتم بمانم. وقتی جام جهانی ۲۰۰۶ به اتمام رسید، میتوانستم به هر تیمی که دلم میخواست بروم. در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۱ هم همینطور. زمانی که از پاری سن ژرمن جدا شدم، پورتو با من تماس گرفت اما در نهایت به یوونتوس برگشتم. بعد از اولین فصل حضورم در یووه، آتالانتا خواست من را به خدمت بگیرد و چیزی تا امضای قرارداد باقی نمانده بود، اما پیرلو به من گفت: جیجی، لعنتی، قرار است اولین سال مربیگریام را تجربه کنم و چون میدانستم تو هم اینجایی، به یوونتوس آمدم. حالا میخواهی بروی؟ به نظر شما چه جوابی می توانستم به او بدهم؟
چرا حاضر شدی به عنوان دروازهبان دوم به یوونتوس برگردی؟به یوونتوس برگشتم چون فکر میکردم که میتوانم با بچههایی که سالها در کنار آنها حضور داشتم، قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شوم. زمانی که در پاری سن ژرمن بازی میکردم نیز این احساس در من وجود داشت که بالاخره میتوانم به این جام دست پیدا کنم، اما خب، نشد! هرچند قهرمانی در لیگ قهرمانان با تیمی غیر از یوونتوس من را خوشحال میکرد، اما راستش را بخواهید چیزی که میخواستم، نبود. دلیل دیگرم این بود که اگر زمانی مدیر، رییس یا مربی تیمی شدم، بتوانم بازیکنانم را به خطر رفتار نادرست نیمکتنشین کنم و به آنها بگویم که: ببینید، من هم زمانی روی نیمکت مینشستم، پس شما هم میتوانید این کار را انجام دهید.
از دست ندهید ????????????????????????
کری عجیب ستاره سپاهان برای پرسپولیس؛ داستان پلنگ و تمساح هالند سیبیلو؛ استایل عجیب غول نروژی تعجب بایرن مونیخ از پدرخوانده: چرا آن حرفها را زدی؟ سرمربی شمسآذر: بین ما و پرسپولیس فرق نگذارید